کد مطلب:320170 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:421

فرار دو ساله بهاء الله
از نقاط عطف در زندگی میرزا حسینعلی پس از حضور در بغداد، فرار یا به قول عزیه خانم "هزیمت "دو ساله ی او به سلیمانیه است. انگیزه ی او در این فرار مصون ماندن از تعرض بابیان بوده است زیرا با فاش شدن نقشه او برای كودتا علیه برادرش ازل و اعتراض جدی بزرگان بابی و به ویژه خود ازل، دیگر نمی توانست در آنجا بماند و بیم قتل او توسط بابیان وفادار به ازل می رفت لذا ناگزیر از هزیمت و فرار شد. نقشه او جلب حمایت بابیان طبقه ی اول برای كنار زدن ازل و جا انداختن ریاست خودش بود اما آنها به تعبیر عزیه طاقت استماع اقاویل و اباطیل او را نداشتند و موضوع را با خود ازل در میان گذاشتند. وقتی ازل از این خیانت آگاه شد میرزا را خواست و زبان به توبیخ و تغییر و ملامت گشود و خیانت او را با خیانت سامری برابر كرد و گفت به همین زودی همچون سامری خواستی خلق بیان را از راه به گمراهی كشانی؟ پس از این عتاب ها میرزا كاملاً احساس خطر كرد و بغداد را برای خود امن ندید و تصمیم گرفت ناشناس به جائی بگریزد تا اوضاع آرام شود و خیانت او فراموش شود و بتواند دوباره بر گردد. این بود كه بطور ناشناس و با لباس مبدل و با عنوان جعلی درویش محمد به كوههای سلیمانیه نزد دراویش آن دیار گریخت. اما عبارات عزیه در این موضوع (صفحه 9): "بالجمله در آن مدت اقامت بغداد بواسطه ی آن سودائی كه در سر و خیالاتی كه در خاطر داشت بعضی عبارات كه دال بر بغاوت و طغیان و مورث كشف رازهای پنهان بود از ایشان بروز نمود. چون بعضی از مومنین طبقه اول طاقت استماع اینگونه اقاویل و اباطیل را نداشتند اندك اندك آن عبارات را به سمع مبارك حضرت ازل رسانیدند. حضرت بر ایشان متغیر و زبان توبیخ و تغیر و ملامت گشودند. فرمودند در این قلیل زمان، خلق بیان را خواستی از مبدا دور و قضیه ی سامری را به ظهور رسانی؟ و ایشان را از اینگونه مقالات منع و طرد فرمودند. جناب ایشان نیز بواسطه ی كشف مآرب باطنی و مطالب قلبی به جانب سلیمانیه و اطراف آنجا به اسم عزیمت، هزیمت فرمودند "!!